یهودیت، مسیحیت و اسلام این را در مورد زندگی ابدی به شما یاد ندادند. (زبان ویدیویی: هلندی) https://youtu.be/8hYmi8lE73w,
من یک متعصب مذهبی نیستم، از جمله دلایل دیگر، زیرا از هیچ دین شناخته شده ای پیروی نمی کنم. من از عدالت پیروی می کنم. علاقه من عدالت است من خالق وبلاگ هایی مانند lavirgenmecreera.com هستم و نام دامنه (La virgen me creerá) هیچ ارتباطی با آنچه برخی افراد متعصب باور دارند ندارد. من کاتولیک نیستم و به زنی که به آنها «»باکره»» می گویند اشاره نمی کنم. من بشارتگر کتاب مقدس هم نیستم، زیرا از کتاب مقدس دفاع نمی کنم. برعکس، پیام های من با افکار متعصبان مذهبی ناسازگار است. یک متعصب معمولی مذهبی نمی تواند اعتراف کند که در کتاب مقدس، قرآن یا تورات دروغ هایی وجود دارد. علیرغم تناقضات آشکار، آنها از پذیرش این امر خودداری می کنند که امپراتوری روم با آزار و اذیت دین واقعی، آن را به کلی نابود کرد و هرگز اجازه بازسازی آن را نداد. ادیان کنونی که ادعای پرستش خدای ابراهیم را دارند چیزی جز تقلیدهایی نیستند که مطابق با منافع روم باشد. به همین دلیل است که رهبران آنها خیلی خوب با هم کنار می آیند و در جلسات بین مذهبی یکدیگر را برادرانه در آغوش می گیرند. هر کسی با منطق کمی می تواند ببیند که چیزی در اینجا جمع نمی شود. این که همه مسیرهای این ادیان به خدا منتهی می شود، نمی تواند درست باشد. این استدلال ساده است: اگر A بگوید «»x = 1″»، B بگوید «»x = 2″»، و C بگوید «»x = 3″»، پس همه آنها با هم ادعا می کنند: «»همه باورهای ما درست است و همان خدا را خشنود می کند»» چه نتیجه ای می توان گرفت؟ مگر اینکه احمق نباشی، واضح است که همه ادعاهای آنها دروغ است. اگر یکی درست می گفت، سخنگوی آن با سخنگوی دو نفر دیگر کنار نمی آمد و آنها همدیگر را در آغوش نمی گرفتند و نمی بوسیدند. اما همیشه توافقاتی بین کلاهبرداران برای تقسیم نفوذ وجود دارد، و بسیاری از سیاستمداران، با سوگند یاد کردن سوگند ریاستجمهوری خود با دست روی «کتابهای مقدس»، روشن میکنند که واقعاً به چه کسی خدمت میکنند.
خطای ارسطو و حقیقت سقوط اجسام
ارسطو فیلسوف و دانشمند یونان باستان بود که تأثیر او قرن ها در رشته های مختلف از جمله منطق، متافیزیک و فیزیک ادامه داشت. با این حال، برخی از اظهارات او اشتباه بود، مانند توضیحات او در مورد سقوط اجساد.
برای قرن ها، اعتقاد بر این بود که اجسام سنگین تر سریعتر از اجسام سبک تر سقوط می کنند. این ایده که به ارسطو نسبت داده می شود، مبتنی بر مشاهده بدون تأیید دقیق تجربی بود. با این حال، گالیله گالیله این باور را با شواهد عینی رد کرد.
نظریه ارسطویی سقوط اجسام
ارسطو ادعا کرد که اجسام سنگینتر سریعتر از اجسام سبکتر سقوط میکنند، زیرا او فکر میکرد که سرعت سقوط به وزن آنها بستگی دارد. طبق منطق او، جسمی ده برابر سنگینتر از جسم دیگر باید ده برابر سریعتر بیفتد. این ایده برای قرن ها پذیرفته شد تا اینکه گالیله گالیله با آزمایش های دقیق آن را رد کرد.
گالیله و سقوط آزاد
گالیله نشان داد که در غیاب مقاومت هوا، همه اجسام بدون توجه به وزنشان با سرعت یکسان سقوط می کنند. دلیل آن این است که شتاب ناشی از گرانش (g) برای تمام اجسام در یک میدان گرانشی ثابت است.
توضیح ریاضی
نیروی گرانشی وارد بر یک جسم عبارت است از:
F = m * g
کجا:
F نیروی گرانش، m جرم جسم، g شتاب گرانش (تقریباً 9.8 متر بر ثانیه بر روی زمین) است.
طبق قانون دوم نیوتن:
a = F / m
جایگزینی معادله به جای نیروی گرانشی:
a = (m * g) / m
از آنجایی که m لغو می شود، دریافت می کنیم:
a = g
این بدان معناست که تمام اجسام بدون توجه به وزن یا اندازه آنها با شتاب یکسان در خلاء سقوط می کنند.
آزمایش روی ماه
در سال 1971، فضانوردان آپولو 15 در ماه، جایی که جو وجود ندارد، نمایشی را انجام دادند. آنها یک چکش و یک پر را به طور همزمان انداختند و هر دو به طور همزمان به زمین رسیدند و پیشبینیهای گالیله را تأیید کردند.
نتیجه گیری
اگرچه ارسطو به دانش کمک کرد، اما اشتباه او در نظریه سقوط اجسام اهمیت روش تجربی را نشان می دهد. با تشکر از گالیله، اکنون می دانیم که شتاب گرانشی برای همه اجرام، صرف نظر از جرم آنها، زمانی که مقاومت هوا وجود ندارد، یکسان است. این برای همیشه درک ما از فیزیک را تغییر داد و پایه و اساس علم مدرن را بنا نهاد.
کلئوبولوس لیندوس فیلسوف و شاعر یونانی قرن ششم قبل از میلاد بود که یکی از هفت حکیم یونان به شمار میرفت. او بر شهر لیندوس در رودس حکومت می کرد و آموزش و میانه روی را به عنوان اصول زندگی ترویج می کرد. چند قصار و معما به او نسبت داده شده است که عبارت «اعتدال بهترین است» را برجسته می کند. او همچنین در مورد زندگی و همزیستی تدریس کرد و تأملاتی مانند:
هر مردی، در هر لحظه از زندگی، بسته به رفتاری که با او دارید، می تواند دوست یا دشمن شما باشد. «به دوستان و دشمنان خود نیکی کن، زیرا به این ترتیب برخی را نگه میداری و برخی را جذب میکنی».
برای قرن ها، این اصول توسط آیات مشابه کتاب مقدس پشتیبانی می شد. با این حال، این صدق آنها را ثابت نمی کند، بلکه یونانی شدن دینی را که امپراتوری روم مورد آزار و اذیت قرار می داد، نشان می دهد. در زیر عبارات این فیلسوف به همراه تشابهات آنها در کتاب مقدس آمده است:
هر مردی، در هر لحظه از زندگی، بسته به رفتاری که با او دارید، می تواند دوست یا دشمن شما باشد. امثال 16:7: «وقتی راههای انسان خداوند را خشنود میسازد، حتی دشمنانش را نیز با او در صلح میسازد.»
«به دوستان و دشمنان خود نیکی کن، زیرا به این ترتیب برخی را نگه میداری و برخی را جذب میکنی». امثال 25:21-22: «اگر دشمنت گرسنه است، به او نان بده تا بخورد. و اگر تشنه است به او آب بنوشید. زیرا زغالهای آتش بر سر او خواهی انباشت و خداوند به تو پاداش خواهد داد.»
لوقا 6:31: «»و همانطور که می خواهید مردم با شما رفتار کنند، با آنها نیز چنین کنید.»»
متی 7:12: «پس هر چه میخواهید مردم با شما بکنند، با آنها نیز بکنید، زیرا این شریعت و انبیا است.»
متی 5:44: «اما من به شما میگویم دشمنان خود را دوست بدارید، کسانی را که شما را نفرین میکنند برکت دهید، به کسانی که از شما نفرت دارند نیکی کنید و برای کسانی که از شما بدخواهانه استفاده میکنند و شما را آزار میدهند دعا کنید.»
«اعتدال بهترین است.» جامعه 7: 16-18: «بیش از حد عادل نباش و بیش از حد عاقل نباش. چرا باید خودتو نابود کنی بیش از حد شرور نباشید و احمق نباشید. چرا باید قبل از وقتت بمیری؟ خوب است که این را درک کنی و دستت را از دست دیگر برنداری. زیرا هر که از خدا بترسد از همه آنها فرار خواهد کرد.»
همانطور که گالیله گالیله آموزه های ارسطو را از طریق آزمایش رد کرد، خوزه گالیندو شخصاً نشان داده است که توصیه های کلئوبولوس لیندوس مضر است. تجربه او صحت برخی از عبارات کتاب مقدس را تأیید می کند که از یونانی شدن روم سرچشمه نمی گیرند:
نیکی کردن به بدکاران نتیجه خوبی ندارد. خوب رفتار کردن با کسانی که لیاقتش را ندارند یک «قانون طلایی» نیست، بلکه دستوری برای شکست است. جامعه 12: 1-4: «وقتی نیکی میکنید، بدانید که آن را به چه کسی میدهید، و بهخاطر اعمال نیک خود پاداش خواهید گرفت. به مرد نیکو بده، و اگر از او نیست، از جانب خداوند پاداش خواهی گرفت. گناهکار را یاری کن و هیچ سپاسی نخواهی داشت. او در برابر تمام خوبی هایی که در حق او کرده اید، با بدی مضاعف به شما پاسخ خواهد داد.»
صالحان باید خرد خود را افزایش دهند تا از پیروی از توصیه های منافقانی که از یهودیان مخلصی که عشق به دوستان و نفرت دشمنان را تبلیغ می کردند، متنفر باشند. این منافقین بیهوده هایی مانند «عشق همگانی» را تحمیل کردند. امثال 11:9: «منافق با دهان خود همسایه خود را هلاک میکند، اما عادل از طریق دانش رهایی مییابد.»
امثال 9: 9-11: «مرد عاقل را تعلیم دهید تا عاقل تر شود. به انسان عادل بیاموزید تا بر آموختن او بیفزاید. ترس از خداوند سرآغاز حکمت است و معرفت خداوند قدوس فهم است. زیرا به وسیله من روزهای شما زیاد خواهد شد و سالهای عمر بر شما افزوده خواهد شد.»
دوست داشتن همه یا رفتار خوب با همه معنی ندارد، زیرا ظالم همیشه محبت را با نفرت، وفاداری را با خیانت و رفتار خوب را با تهمت جبران می کند. دانیال 12:10: «بسیاری تطهیر، سفید و پالایش خواهند شد، اما شریران بدخواهانه عمل خواهند کرد. و هیچ یک از ستمکاران نخواهند فهمید، اما خردمندان خواهند فهمید.»
هر کس این پیشگویی را از نزدیک زندگی کرده باشد، حقیقت را درک می کند. به همین دلیل است که او دشمنان خود را نفرین می کند و به دلیل خطای ناشی از آموزه های کلئوبولوس لیندوس که رومی ها در کتاب مقدس گنجانده اند، شروع به نفرت از کسانی می کند که دوستشان داشت.
مزمور 109: «ای خدای ستایش من، سکوت مکن. زیرا دهان شریر و فریبکار بر من گشوده است. با زبانی دروغ بر ضد من سخن گفته اند. آنها مرا با کلمات نفرت آمیز احاطه کرده اند و بدون دلیل با من جنگیده اند. در مقابل محبت من مدعی من هستند، اما من خودم را به دعا می سپارم. بدی را در مقابل نیکی و نفرت را به خاطر عشقم به من داده اند.»
خوزه گالیندو، از طریق آزمایش، آموزه های کلئوبولوس لیندوسی را به عنوان شرور طبقه بندی می کند که برای تقویت شریران به ضرر صالحان طراحی شده است.
شهادت خوزه: https://ai20me.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/03/idi24-the-plot.pdf https://gabriels58.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/02/jose-galindo-testimony-1997-idi24.jpg .»
Day 90
آخرالزمان: جنگ رنگ ها: آبی در مقابل قرمز، سفید در مقابل کرم. اتحاد آبی و سفید پیروز می شود. (زبان ویدیویی: اسپانیایی) https://youtu.be/vFsSn1S1QD8
Av. Emancipación with Jr. Camaná, Cercado de Lima, Peru (زبان ویدیویی: اسپانیایی) https://youtu.be/hXVTOr12hCM

1 دین و رومیان. , 2 Maccabees 15:3, Sirach 14:21, Joshua 17:12, John 18:22, Deuteronomy 19:21, #Deathpenalty │ Persian │ #CUIZEC https://ellameencontrara.com/2025/02/09/%d8%af%db%8c%d9%86-%d9%88-%d8%b1%d9%88%d9%85%db%8c%d8%a7%d9%86-2-maccabees-153-sirach-1421-joshua-1712-john-1822-deuteronomy-1921-deathpenalty-%e2%94%82-persian-%e2%94%82-cuizec/ 2 La victoire des forces célestes, le triomphe des forces du ciel. https://144k.xyz/2024/11/27/la-victoire-des-forces-celestes-le-triomphe-des-forces-du-ciel/ 3 Videos 0081-0090 Defender esas calumnias romanas en Mateo 15:11 y 1 Timoteo 4:4-6 sería estar a favor de Antioco IV Epífanes y de su dios Zeus, y a la vez sería estar en contra de Judas Macabeo, del anciano Eleazar y de su Dios Jehová (Levítico 11, 2 Macabeos 6, 2 Macabeos 7). Yo ya me he decidido, yo estoy por Jehová y en contra de Zeus (Salmos 110:1-6, Isaías 66:16-17). https://ellameencontrara.com/2024/04/01/videos-0071-0080-defender-esas-calumnias-romanas-en-mateo-1511-y-1-timoteo-44-6-seria-estar-a-favor-de-antioco-iv-epifanes-y-de-su-dios-zeus-y-a-la-vez-seria-estar-en-contra-de-judas-macabeos-del/ 4 No insistas en tentar a los justos, Satanás! https://itreadsso.blogspot.com/2023/09/no-insistas-en-tentar-los-justos-satanas.html 5 Yo vine por ella y no me voy sin ella https://ellameencontrara.com/2023/07/22/yo-vine-por-ella-y-no-me-voy-sin-ella/

«فارسی: جلال، افتخار و جاودانگی: فروپاشی تصویر دروغین از عیسی: عدالت، حقیقت و وعدهی حیات ابدی آنها به مردم در مورد عیسی بشارت دادند. اما این عیسیای نبود که به دنبال ازدواج باشد، بلکه شبیه کشیشان رومیای بود که مجرد زندگی میکردند. آنها مجسمههای زئوس (ژوپیتر) را میپرستیدند و در واقع، زئوس را به عنوان عیسی معرفی میکردند.
رومیها نه تنها شخصیت عیسی را تحریف کردند، بلکه ایمان، اهداف فردی و اجتماعی او را نیز تغییر دادند. حتی برخی از متون موسی و پیامبران در کتاب مقدس نیز دستخوش تغییر شده است. یک نمونه واضح از این تحریفات، پیدایش ۴:۱۵ و اعداد ۳۵:۳۳ است. اولی به نظر میرسد که توسط نیروهای شیطانی اضافه شده تا از قاتل محافظت کند، در حالی که دومی مطابق با قانون عدالت خدا و هماهنگ با پیشگویی مزامیر ۵۸ است.
رابطهی مرد خدا با باکرهی حقیقی مبارک باد! نه با مجسمههای گچی دروغین.
حقیقت مانند نور است، و همهی صالحان در این نور قدم میزنند. زیرا فقط آنها هستند که نور را میبینند و حقیقت را درک میکنند. لوز ویکتوریا یکی از آنهاست، و او زنی درستکار است.
مزامیر ۱۱۸:۱۹ درهای عدالت را به روی من بگشایید تا وارد شوم و خداوند را ستایش کنم.
۲۰ این دروازهی خداوند است، درستکاران از آن عبور خواهند کرد.
دیدن نور یعنی درک حقیقت. رومیها حقیقت را پیامی پر از تناقض معرفی کردند. برای مثال، در متی ۵:۴۳-۴۸ گفته میشود که نیکی کردن به کسی که به تو نیکی کرده ارزشی ندارد، اما در متی ۲۵:۳۱-۴۶ گفته میشود که کار نیک همین است که با نیکوکاران نیکویی کنید.
«یوفو»ی من، NTIEND.ME، نور را میتاباند و این نور، دروغهای اژدها (یعنی شیطان) را از بین میبرد. شیطان به معنای «تهمتزننده» یا «افترازننده» است.
آیا تو انسانی مانند من هستی؟ پس «یوفو»ی خودت را بساز و برای بازپسگیری آنچه که متعلق به ماست، برخیز: جلال، شرافت و جاودانگی!
رومیان ۲:۶-۷ خدا «»به هر کس بر حسب اعمالش پاداش خواهد داد.»» به کسانی که در پی جلال، شرافت و جاودانگی هستند و کار نیک انجام میدهند، حیات جاودان خواهد داد.
اول قرنتیان ۱۱:۷ زن، جلال مرد است.
لاویان ۲۱:۱۴ کاهن خداوند باید همسری باکره از میان قوم خود بگیرد.
دانیال ۱۲:۱۳ و تو، ای دانیال، در آخرالزمان برخواهی خاست تا سهم خود را دریافت کنی.
امثال ۱۹:۱۴ خانه و ثروت از پدران به ارث میرسد، اما همسر خردمند هدیهای از جانب خداوند است.
مکاشفه ۱:۶ او ما را پادشاهان و کاهنان برای خدا ساخت. جلال و قدرت بر او تا ابد باد.
اشعیا ۶۶:۲۱ خداوند میفرماید: «»از میان آنها کاهنان و لاویانی برمیگزینم.»»
https://antibestia.com/2024/09/30/seiya-yoga-no-es-el-el-que-se-opone-al-culto-a-las-estatuas-de-zeus-y-atenea-shun-no-vino-solo-es-el-fin-de-sodoma-yoga-nuestro-adversario-desprecia-el-celibato-el-mensaje-en/ https://gabriels58.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/02/jose-galindo-testimony-1997-idi24.jpg .»
«امپراتوری روم، بحیرا، محمد، عیسی و آزار یهودیت.
پیام معرفی:
ببینید آنهایی که با وجود شکنجه شدن توسط شاه آنتیوخوس چهارم اپیفانس، پادشاه زئوس پرست، از خوردن گوشت خوک خودداری کردند، به چه اعتقاد داشتند. ببینید چگونه الازار سالخورده به همراه هفت برادر و مادرشان به دلیل امتناع از خوردن گوشت خوک توسط آنتیوخوس پادشاه یونان به قتل رسیدند.
آیا خدا به اندازه کافی ظالم بود که قانونی را که خودش وضع کرده بود که به موجب آن آن یهودیان وفادار جان خود را با ایمان تقدیم می کردند تا از طریق آن قربانی زندگی ابدی را دریافت کنند، لغو کرد؟
خدا ظالم نیست، اگر خدا ظالم بود خدا بهترین نبود. خدا دوست بدکاران نیست، اگر خدا دوست بدکاران بود خدا ظالم بود و بخشی از مشکل بود نه حلال.
کسانی که آن شریعت را لغو کردند، نه عیسی بودند و نه شاگردان او. آنها رومی هایی بودند که خدایان یکسانی با یونانیان داشتند:
مشتری (زئوس)
کوپید (اروس)،
مینروا (آتنا)،
نپتون (پوزیدون)،
رومی ها و یونانی ها هر دو از گوشت خوک و غذاهای دریایی لذت می بردند، اما یهودیان وفادار این غذاها را رد می کردند.
2 مکابیان 7:1 هفت برادر و مادرشان دستگیر شدند. پادشاه می خواست با ضرب و شتم تازیانه و گاو آنها را مجبور به خوردن گوشت خوک کند که قانوناً آن را ممنوع کرده بود. 2 یکی از آنها به نیابت از همه برادران صحبت کرد و گفت: «چه میخواهید با سؤال کردن از ما بدانید؟ ما به جای زیر پا گذاشتن قوانین اجدادمان حاضریم بمیریم.» ۸ او به زبان مادری خود پاسخ داد: «گوشت خوک نخواهم خورد!»
پس او نیز مورد عذاب قرار گرفت. 9اما در حالی که نفسهای آخر خود را می کشید گفت:
تو ای جنایتکار، زندگی کنونی ما را بگیر. اما خدا ما را که برای قوانین او مردیم را به زندگی ابدی زنده خواهد کرد.
پیام:
تولد و مرگ وحش چهارم. اتحاد یونان و روم توسط همین خدایان. امپراتوری سلوکیان
از ایمان به انجیل دجال برحذر باشید (مژده برای ناصالحان، هر چند نادرست)
اگر می خواهید خود را از فریب دشمن عدالت نجات دهید، این را در نظر بگیرید:
برای رد انجیل دروغین روم، بپذیرید که اگر عیسی عادل بود، پس دشمنان خود را دوست نداشت، و اگر منافق نبود، محبت دشمنان را موعظه نکرد، زیرا آنچه را که انجام نداده بود، موعظه نکرد: امثال 29:27 عادل از ناعادل متنفر است، و عادل از عادل متنفر است.
این بخشی از انجیل است که توسط رومیان برای کتاب مقدس جعل شده است:
اول پطرس 3:18 زیرا مسیح یک بار برای گناهان مرد، فقط برای ظالمان، تا ما را به خدا برساند.
حالا به این نگاه کنید که این تهمت را رد می کند:
مزمور 118:20 این است دروازه خداوند. صالحان در آنجا وارد خواهند شد.
21 من از تو سپاسگزار خواهم بود زیرا مرا شنیدی و نجاتم دادی.
۲۲ سنگی که سازندگان آن را رد کردند
به سنگ بنا تبدیل شده است.
عیسی در تمثیلی که مرگ و بازگشت او را پیش بینی می کند، دشمنان خود را نفرین می کند:
لوقا 20:14 اما چون اجاره داران تاکستان آن را دیدند، در میان خود استدلال کردند و گفتند: این وارث است. بیایید او را بکشیم تا میراث از آن ما شود. 15 پس او را از تاکستان بیرون کردند و کشتند.
پس صاحب تاکستان با آنها چه خواهد کرد؟
16او خواهد آمد و این اجاره نشینان را هلاک خواهد کرد و تاکستان را به دیگران خواهد داد. وقتی این را شنیدند، گفتند: «مسلماً نه!» 17امّا عیسی به آنها نگریست و گفت: «پس این چیست که نوشته شده است که سنگی که سازندگان آن را رد کردند، سنگ بنا شده است؟»
او از این سنگ، سنگ کابوس پادشاه بابل گفت:
دانیال 2:31 ای پادشاه، چون تماشا میکردی، اینک تمثالی بزرگ در برابر تو ایستاده بود، تمثالی بسیار بزرگ که جلال آن بسیار عالی بود. ظاهرش وحشتناک بود 32 سر تمثال طلای مرغوب، سینهها و بازوهایش از نقره، شکم و رانهایش از برنز، 33 ساقهای آن از آهن، و پاهای آن بخشی از آهن و قسمتی از گل بود. 34همانطور که شما تماشا میکردید، سنگی بدون دست بریده شد، و او مجسمه را بر پاهای آن از آهن و گل کوبید و آنها را تکه تکه کرد. 35 آنگاه آهن و گل و برنز و نقره و طلا تکه تکه شد و مانند کاه خرمنهای تابستانی شد. باد آنها را با خود برد و اثری از آنها باقی نگذاشت. اما سنگی که به تصویر برخورد کرد تبدیل به یک کوه بزرگ شد و تمام زمین را پر کرد.
جانور چهارم اتحاد رهبران همه ادیان دروغین است که با تقلب محکوم شده رومی دوست هستند.
مسیحیت و اسلام بر جهان تسلط دارند، اکثر دولت ها یا به قرآن یا انجیل سوگند یاد می کنند، به همین دلیل ساده، حتی اگر دولت ها آن را انکار کنند، آنها حکومت های مذهبی هستند که در پشت آن کتاب هایی که به آن سوگند یاد کرده اند، تسلیم مقامات مذهبی می شوند. در اینجا من تأثیر روم بر جزمات این ادیان را به شما نشان خواهم داد و این که چقدر با جزمات مذهبی که روم مورد آزار و اذیت قرار داشت فاصله دارد. علاوه بر این، آنچه من به شما نشان خواهم داد بخشی از دینی نیست که امروزه به نام یهودیت شناخته می شود. و اگر برادری رهبران یهودیت، مسیحیت و اسلام را به اینها اضافه کنیم، عناصر کافی برای اشاره به روم به عنوان خالق جزمات این ادیان وجود دارد و اینکه آخرین دین ذکر شده با یهودیت مورد آزار و اذیت روم یکسان نیست. بله، من می گویم که روم مسیحیت را آفرید و یهودیتی متفاوت از یهودیت فعلی را مورد آزار و اذیت قرار داد، رهبران وفادار یهودیت مشروع هرگز با انتشار دهندگان آموزه های بت پرستانه آغوش برادرانه نخواهند پذیرفت. بدیهی است که من مسیحی نیستم، پس چرا برای حمایت از آنچه می گویم، قطعاتی از کتاب مقدس نقل می کنم؟ از آنجا که همه چیز در کتاب مقدس منحصراً به مسیحیت تعلق ندارد، بخشی از محتوای آن محتوای دین راه عدالت است که توسط امپراتوری روم به دلیل مخالفت با ایده آل روم برای ساختن «همه راه ها به روم منتهی می شود (یعنی این راه ها به نفع امپراتوری ها منتهی می شود) مورد آزار و اذیت امپراتوری روم قرار گرفت، به همین دلیل است که من برای حمایت از گفته های خود، چند قسمت از کتاب مقدس را برمی دارم.
دانیال 2:40 و پادشاهی چهارم مانند آهن قوی خواهد بود. و همانطور که آهن همه چیز را می شکند و می شکند، پس همه چیز را می شکند و خرد می کند. 41 و آنچه از پاها و انگشتان پا دیدی، بخشی از گل سفالگری و بخشی از آهن، پادشاهی تقسیم خواهد شد. و در آن مقداری از استحکام آهن خواهد بود، چنانکه دیدی آهن با گل مخلوط شده است. 42 و چون انگشتان پاها قسمتی از آهن و قسمتی از گل بود، پادشاهی قسمتی محکم و قسمتی شکسته خواهد شد. 43 همانطور که دیدی آهن با گل مخلوط شده است، آنها با اتحادهای انسانی مخلوط خواهند شد. اما آنها نباید به یکدیگر بچسبند، حتی همانطور که آهن با گل مخلوط نشده است. 44 و در ایام این پادشاهان، خدای آسمان پادشاهی را برپا خواهد کرد که هرگز نابود نخواهد شد، و این پادشاهی به قوم دیگری واگذار نخواهد شد. تکه تکه خواهد شد و همه این پادشاهی ها را نابود خواهد کرد، اما تا ابد باقی خواهد ماند.
پادشاهی چهارم، پادشاهی ادیان دروغین است. به همین دلیل است که پاپ ها در واتیکان توسط مقامات کشورهایی مانند ایالات متحده تجلیل می شوند. کشور پیشرو در جهان ایالات متحده نیست، پرچم ایالات متحده نیست که در میادین اصلی پایتخت های کشورهای مختلف آمریکای لاتین به اهتزاز در می آید، پرچم واتیکان است که در اهتزاز است. پاپ ها با رهبران دیگر ادیان مسلط ملاقات می کنند، چیزی که نمی توان بین پیامبران و پیامبران دروغین تصور کرد. اما بین پیامبران دروغین چنین اتحادهایی امکان پذیر است.
سنگ بنای عدالت است. رومی ها نه تنها این واقعیت را نادیده گرفتند که او فقط یک مرد بود، بلکه این واقعیت را نیز نادیده گرفتند که او شایسته ازدواج با یک زن بود:
اول قرنتیان 11:7 زن جلال مرد است.
آنها به عیسی موعظه می شدند که برای خود همسری نمی جوید، گویی مانند کاهنان رومی است که تجرد را دوست داشتند و تصویر مشتری (زئوس) را می پرستیدند. در واقع تصویر زئوس را تصویر عیسی می نامند.
رومیان نه تنها جزئیات شخصیت عیسی، بلکه جزئیات ایمان و اهداف شخصی و جمعی او را نیز جعل کردند. حتی در برخی از متون منسوب به موسی و پیامبران نیز تقلب و کتمان اطلاعات در کتاب مقدس دیده می شود.
اعتماد به اینکه رومیان صادقانه پیامهای موسی و پیامبران قبل از عیسی را موعظه میکردند و تنها برای انکار آن با برخی دروغهای رومی در عهد جدید کتاب مقدس، اشتباه بود، زیرا رد کردن آن بسیار آسان است.
در عهد عتیق نیز تناقضاتی وجود دارد که نمونه هایی را ذکر می کنم:
ختنه به عنوان یک مناسک مذهبی شبیه به خود تازی زدن به عنوان یک مراسم مذهبی است.
من نمیتوانم آنچه را که خداوند از جانب خودش گفته است بپذیرم: پوست خود را به عنوان بخشی از یک مراسم مذهبی بریدگی ایجاد نکنید. و از طرف دیگر دستور ختنه را داد که شامل بریدگی در پوست برای برداشتن پوست ختنه گاه است.
لاویان 19:28 هیچ گونه بریدگی روی سر خود ایجاد نکنند، لبه های ریش خود را نتراشند، و در گوشت خود هیچ قلمه ای ایجاد نکنند. در تضاد با پیدایش 17:11 آنها باید گوشت پوست ختنه گاه خود را ختنه کنند. این نشانه عهد بین ما خواهد بود.
مشاهده کنید که پیامبران دروغین چگونه خود تازیانه می زدند، اعمالی که هم در کاتولیک و هم در اسلام می توانیم پیدا کنیم.
اول پادشاهان 18:25 سپس ایلیا به انبیای بعل گفت: برای خود یک گاو انتخاب کنید… 27 ظهر، ایلیا آنها را مسخره کرد. 28 با صدای بلند فریاد زدند و طبق عادت خود با چاقو و نیزه بریدند تا خون بر آنها جاری شد. 29 و چون ظهر گذشت، تا زمان قربانی فریاد زدند، اما صدایی شنیده نشد، کسی جواب نداد و کسی گوش نداد.
بستن سر تا چند دهه پیش برای همه کشیشهای کاتولیک رایج بود، اما پرستش بتهایی با اشکال مختلف، مواد مختلف و نامهای مختلف هنوز رایج است. فرقی نمیکند که بتهای خود را چه نامی گذاشتهاند، آنها همچنان بت هستند: لاویان 26: 1 میگوید: «برای خود بتها یا مجسمههای حکاکی شده نسازی، و هیچ بنای مقدسی برپا نکن، و در زمین خود سنگهای رنگآمیزی برای پرستش آنها برپا نکن، زیرا من یهوه خدای تو هستم.»
عشق خدا.
حزقیال 33 نشان می دهد که خدا شریران را دوست دارد:
حزقیال 33:11 خداوند یهوه میگوید: «من زنده هستم، از مرگ شریر لذت نمیبرم، بلکه شریر از راه خود برگشته و زنده میماند. برگرد، از راه های پلید خود برگرد. ای خاندان اسرائیل چرا خواهید مرد؟
اما مزمور 5 نشان می دهد که خدا از شریر متنفر است:
مزامیر 5:4 زیرا تو خدایی نیستی که از شرارت خشنود می شوی. هیچ شخص شروری در نزدیکی شما ساکن نخواهد شد. 5 احمقها در مقابل چشمان شما نمی ایستند. شما از همه گناهکاران بیزارید. 6 دروغگویان را هلاک خواهی کرد. خداوند از مرد خونخوار و فریبکار متنفر خواهد بود.
مجازات اعدام برای قاتلان:
در پیدایش 4:15، خدا با محافظت از قاتل، با چشم در برابر چشم و زندگی در برابر یک زندگی مخالف است. قابیل.
پیدایش 4:15 اما خداوند به قابیل گفت: «»هر که تو را بکشد هفت برابر مجازات خواهد شد.»» سپس خداوند علامتی بر قابیل گذاشت تا کسی که او را پیدا کند او را نکشد.
اما در اعداد 35:33 خداوند برای قاتلی مانند قابیل حکم اعدام صادر می کند:
اعداد 35:33 زمینی را که در آن هستید نجس نکنید، زیرا خون زمین را نجس میکند و با خونی که بر آن ریخته میشود هیچ تسکینی برای زمین نمیتوان کرد، مگر با خون کسی که آن را ریخت.
همچنین اشتباه است اگر اعتماد کنیم که پیامهای انجیلهای به اصطلاح «آخرین» واقعاً «انجیلهای ممنوع شده توسط روم» هستند. بهترین دلیل این است که همان تعصبات نادرست هم در کتاب مقدس و هم در این اناجیل آخرالزمان یافت می شود، برای مثال:
به عنوان توهین به یهودیانی که به دلیل احترام به قانونی که آنها را از خوردن گوشت خوک منع می کرد، کشته شدند. در عهد جدید دروغین، مصرف گوشت خوک مجاز است (متی 15:11، اول تیموتائوس 4:2-6):
متی 15:11 میگوید: «آنچه که به دهان میرود انسان را نجس نمیکند، بلکه آنچه از دهان بیرون میآید انسان را نجس میکند.»
شما همان پیام را در یکی از اناجیل که در کتاب مقدس نیست خواهید یافت:
انجیل توماس 14: هنگامی که وارد هر کشوری می شوید و در حومه آن سفر می کنید، اگر مورد استقبال قرار گرفتید، هر چه به شما پیشنهاد می شود بخورید. آنچه به دهانت می رود تو را نجس نمی کند، اما آنچه از دهانت بیرون می آید تو را نجس می کند.
این آیات کتاب مقدس نیز همان چیزی است که متی 15:11 نشان می دهد.
رومیان 14:14 من می دانم و در خداوند عیسی متقاعد شده ام که هیچ چیز به خودی خود نجس نیست. اما برای کسی که چیزی را نجس میداند، برای او نجس است.
تیطس 1: 15 برای پاکان همه چیز پاک است، اما برای آنها که نجس و بی ایمان هستند هیچ چیز پاک نیست. اما هم ذهن و هم وجدان آنها آلوده است.
همه چیز وحشتناک است زیرا روم با حیله گری یک مار عمل کرد، فریب در مکاشفه های واقعی مانند هشدار علیه تجرد گنجانده شده است:
اول تیموتائوس 4: 2 به دلیل ریاکاری دروغگویان که وجدان خود را با آهن سوزان داغ کرده اند، 3 ازدواج را منع می کنند و مردم را به پرهیز از غذاهایی که خدا آفریده است برای کسانی که ایمان دارند و حقیقت را می شناسند با شکرگزاری آفریده است. 4زیرا هر چیزی که خدا آفریده نیکو است و هیچ چیز را رد نمیشود اگر با شکرگزاری پذیرفته شود، 5 زیرا با کلام خدا و دعا تقدیس میشود.
ببینید آنهایی که با وجود شکنجه شدن توسط شاه آنتیوخوس چهارم اپیفانس، پادشاه زئوس پرست، از خوردن گوشت خوک خودداری کردند، به چه اعتقاد داشتند. ببینید چگونه الازار سالخورده به همراه هفت برادر و مادرشان به دلیل امتناع از خوردن گوشت خوک توسط آنتیوخوس پادشاه یونان به قتل رسیدند. آیا خدا به اندازه کافی ظالم بود که قانونی را که خودش وضع کرده بود که به موجب آن آن یهودیان وفادار جان خود را با ایمان تقدیم می کردند تا از طریق آن قربانی زندگی ابدی را دریافت کنند، لغو کرد؟ کسانی که آن شریعت را لغو کردند، نه عیسی بودند و نه شاگردان او. آنها رومی هایی بودند که خدایان یکسانی با یونانیان داشتند:
مشتری (زئوس)
کوپید (اروس)،
مینروا (آتنا)،
نپتون (پوزیدون)،
رومی ها و یونانی ها هر دو از گوشت خوک و غذاهای دریایی لذت می بردند، اما یهودیان وفادار این غذاها را رد می کردند.
بیایید در مورد پادشاهی که زئوس را می پرستید صحبت کنیم:
آنتیوخوس چهارم اپیفانس از سال 175 قبل از میلاد تا زمان مرگش در سال 164 قبل از میلاد پادشاه امپراتوری سلوکیان بود. نام او در یونان باستان Αντίοχος Επιφανής به معنای «خدای آشکار» بود.
دوم مکابیان 6: 1 پس از مدتی پادشاه بزرگی را از آتن فرستاد تا یهودیان را وادار کند تا قوانین نیاکان خود را زیر پا بگذارند و به گونهای زندگی کنند که برخلاف قوانین خدا باشد، 2 تا معبد اورشلیم را هتک حرمت کرده و آن را به زئوس المپیاد تقدیم کند و معبد را که زئوس در کوه ژری درخواست کرده بود، وقف کند.
دوم مکابیان 6:18 آنها می خواستند العازار، یکی از معلمان اعظم شریعت، مردی کهنسال و ظاهری نجیب را مجبور کنند با دهان باز کردن گوشت خوک بخورد. 19 اما او مرگ شرافتمندانه را بر زندگی ناپسند ترجیح داد و با کمال میل به محل اعدام رفت.
2 مکابیان 7:1 هفت برادر و مادرشان دستگیر شدند. پادشاه می خواست با ضرب و شتم تازیانه و گاو آنها را مجبور به خوردن گوشت خوک کند که قانوناً آن را ممنوع کرده بود. 2 یکی از آنها به نیابت از همه برادران صحبت کرد و گفت: «چه میخواهید با سؤال کردن از ما بدانید؟ ما به جای زیر پا گذاشتن قوانین اجدادمان حاضریم بمیریم.»
دوم مکابیان 7:6 «خداوند خداوند ناظر است و بر ما دلسوزی دارد. این همان چیزی است که موسی در سرود خود هنگامی که مردم را به خاطر بی وفایی آنها سرزنش کرد چنین گفت: «»خداوند بر بندگان خود رحم خواهد کرد. 7 پس اولی مرد. سپس دومی را نزد جلاد بردند و بعد از اینکه پوست سرش را زدند از او پرسیدند چیزی می خوری تا بدنت تکه تکه نشود؟
۸ او به زبان مادری خود پاسخ داد: «نه!»
پس او نیز مورد عذاب قرار گرفت. 9اما در حالی که نفسهای آخر خود را می کشید گفت:
تو ای جنایتکار، زندگی کنونی ما را بگیر. اما خدا ما را که برای قوانین او مردیم را به زندگی ابدی زنده خواهد کرد.
آواز موسی سرود عشق به دوستان و نفرت از دشمنان است. سرود بخشش برای دشمنان دوستان خدا نیست. معلوم می شود که سرنخی در مکاشفه وجود دارد که نشان می دهد عیسی همان پیام را دارد و بنابراین او عشق به دشمنان را موعظه نکرده است.
مکاشفه 15:3 و سرود موسی بنده خدا و سرود بره را می سرایند و می گویند: «ای خداوند، خدای قادر مطلق، اعمال تو بزرگ و شگفت انگیز است. ای پادشاه مقدسین راههای تو عادلانه و راستین است. ای خداوند چه کسی از تو نمی ترسد و نام تو را جلال نمی دهد؟
همانطور که می بینید، با وجود شکنجه های وحشتناکی که در نهایت باعث مرگ آنها شد، آنها ترجیح دادند بمیرند تا خدای خود را ناکام نگذارند.
حالا به این جزئیات توجه کنید:
دوم مکابیان 6:21 کسانی که در جشنی که قانوناً آن را ممنوع کرده بودند، ریاست می کردند و مدتی بود که آن مرد را می شناختند، او را کناری گرفتند و به او توصیه کردند که گوشتی که خودش آماده کرده و حلال است برای او بیاورد و وانمود کند که گوشت قربانی را همانطور که پادشاه دستور داده بود می خورد. 22 به این ترتیب او از مرگ اجتناب می کرد و آنها به دلیل دوستی قبلی که با او داشتند، با او مهربانانه رفتار می کردند. 23 امّا الازار، که به نحوی عمل میکرد که در خور سن خود، پیری ارجمند و موهای سفیدش بود، که نشان زحمات و تمایز او بود، شیوهای که شایسته رفتار بیعیب او از کودکی، و به ویژه شایسته شریعت مقدسی بود که خدا وضع کرده بود، بر این اساس پاسخ داد: «زندگی مرا فوراً بگیر! 24 در سن من سزاوار تظاهر نیست، نمی خواهم بسیاری از جوانان باور کنند که من الازار در نود سالگی دین بیگانه را پذیرفتم، 25 و به دلیل ریاکاری و عمر کوتاه و کوتاهم باید به واسطه من در گمراهی بیفتند. با این کار پیری خود را رسوا و رسوا می کنم. 26 بعلاوه، حتی اگر اکنون از مجازات مردم بگریزم، نه زنده و نه مرده نمیتوانم از دست خداوند متعال فرار کنم. 27 پس من شجاعانه از این زندگی میروم تا شایستگی پیری خود را ثابت کنم، 28 و مردان جوان را سرمشقی نجیب میگذارم تا ثابت کنم که برای احکام ارجمند و مقدس ما شجاعانه جان خود را از دست خواهم داد.»
یونانیان باید با کسانی که تحت شکنجه پذیرفتند گوشت خوک بخورند، «رحمت کنند»، اما وفاداران بدون توجه به شرایط نمیخواستند در برابر خدای خود گناه کنند. به نظر می رسد این پیام در قرآن با سیاست پادشاه آنتیوخوس چهارم اپیفانس دوستی دارد: «اگر شما را شکنجه کنم، باید با خوردن گوشت خوک موافقت کنید، باید رحمت مرا بپذیرید و من از شکنجه شما دست بردارم. اگر خدایتان شما را نهی کرد، فرموده است که اگر شما را شکنجه کردم و مجبور شدید گوشت خوک بخورید، می توانید این کار را انجام دهید و این کار گناهی نیست.
قرآن در آیات متعددی خوردن گوشت خوک را به صراحت منع کرده است. یکی از روشن ترین آنها سوره 2 آیه 173 است که می فرماید:
او فقط گوشت مرده و خون و گوشت خوک و آنچه را که به نام غیر خدا قربانی شده است برای شما حرام کرده است. ولى هر كه بدون رغبت و افراط به آن مجبور شود گناهى مرتكب نمى شود. همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.»
(قرآن 2:173)
ChatGPT گفت:
شخصیت بحیرا در داستان محمد شخصیت جالبی است و مورد بحث و گمانه زنی قرار گرفته است. به گفته برخی منابع اسلامی، بحیره، راهبی مسیحی بود که اعتقاد بر این است که در جوانی با محمد ملاقات کرده است که تأثیری در تفکر مذهبی او بر جای گذاشته است. برخی روایات حاکی از آن است که بحیرا ممکن است با او در مورد جنبههایی از دین مسیحیت صحبت کرده باشد و تأثیر او ممکن است به ایدههایی که محمد بعدها در قرآن بسط داده کمک کرده باشد.
وجود بحیرا و ملاقات او با محمد در کودکی موضوعی بحث برانگیز و از نظر تاریخی دشوار است. هیچ مدرک مستقلی خارج از منابع اسلامی وجود ندارد که وجود یا ملاقات بحیرا با محمد را تأیید کند. هیچ سوابق مسیحی یا اسناد تاریخی معاصر زمان محمد وجود ندارد که از بحیرا به عنوان یک راهب مسیحی تأثیرگذار یاد کند. هیچ مدرک باستان شناسی نیز برای تأیید این موضوع یافت نشده است.
وجود بحیرا به عنوان یک راهب مسیحی و ملاقات او با محمد به طور مستقل در منابع تاریخی خارج از اسلام مستند نیست. منابع اسلامی این داستان را بیان می کنند، اما هیچ مدرک باستان شناسی یا اسناد تاریخی خارجی برای تأیید آن وجود ندارد. بنابراین، اگرچه شخصیت بحیرا در سنت اسلامی قابل توجه است، اما صحت داستان او همچنان یک سؤال بحث برانگیز و گمانه زنی است.
بنابراین من به ChatGPT چیزی شبیه به این گفتم:
«اگر من نشان دهم که ادعای B، که توسط گروه 1 دفاع میشود، نادرست است، و سپس ببینم که گروه 2 نیز از ادعای B دفاع میکند، میتوانم هر دو گروه را بیاعتبار کنم.»
ChatGPT گفت:
نظر شما از این جهت معتبر است که اگر روایتی در ادیان مختلف تکرار شود و بتوان آن را در تأثیرات خارجی یا تاریخی (مانند روم) ردیابی کرد، میتواند سؤالاتی را در مورد صحت یا هدف پشت آن داستانها ایجاد کند.
گفتی:
در پاراگراف آخر شما موافقم، اما بسیاری از مردم مثلاً پیشگویی های اشعیا 7 را نمی دانند و فقط شنیده اند که «جبرئیل به مریم تولد عیسی را باکره اعلام کرد»، یعنی از این اختلافات اطلاعی ندارند، چیزی نمی دانند، اما معتقدند با هدایت اکثریت، توسط رسانه های جمعی و غیره. من فکر می کنم آنها می توانند انتخاب کنند که چه چیزی را باور کنند و چه چیزی را باور نکنند، اما باید از همه جزئیات مطلع شوند، سپس آنها بهتر تصمیم می گیرند، هدف من این است.
[منظورم را اینجا ببینید:
به این شباهت داستان ها توجه کنید:
کتاب مقدس – به متی 1:21 توجه ویژه داشته باشید «»اینک باکره آبستن شده و پسری خواهد زایید و نام او را عمانوئیل خواهند گذاشت»» (که به معنی «»خدا با ما»» است). در آن پیام میتوانید تلاش رومیها برای پیوند دادن اجباری این روایت به پیشگویی اشعیا را ببینید که هیچ ارتباطی با این واقعه فرضی الهی ندارد، که داستان را کاملاً بیاعتبار میکند.
متی 1:18 و تولد عیسی مسیح به این صورت بود: وقتی مادرش مریم به نامزدی یوسف درآمد، قبل از اینکه با هم جمع شوند، او از روح القدس باردار شد. ۱۹ شوهرش یوسف که مردی عادل بود و نمیخواست او را شرمنده کند، تصمیم گرفت پنهانی او را طلاق دهد. 20 در حالی که او در این فکر می کرد، اینک فرشته خداوند در خواب به او ظاهر شد و گفت: «یوسف، پسر داوود، نترس که مریم را به عنوان همسر خود به خانه ببری، زیرا آنچه در او آبستن شده از روح القدس است. ۲۱ او پسری به دنیا خواهد آورد و نام او را عیسی خواهی گذاشت، زیرا او قوم خود را از گناهانشان نجات خواهد داد.» 22 همه اینها برای تحقق آنچه خداوند از طریق نبی گفته بود انجام شد:
متی 1:23 اینک، باکره آبستن خواهد شد و پسری خواهد زایید و نام او را عمانوئیل (یعنی خدا با ما) خواهند گذاشت. 24سپس یوسف از خواب بیدار شد و همانطور که فرشته خداوند به او دستور داد عمل کرد و همسرش را گرفت. 25 اما او او را نشناخت تا اینکه اولین پسر خود را به دنیا آورد. و نام خود را عیسی نامید.
لوقا 1:26 در ماه ششم، جبرئیل فرشته از جانب خدا به ناصره، شهری در جلیل، فرستاده شد، 27 نزد باکره ای به نام مریم، که با یوسف، از نسل داوود پادشاه، ازدواج کرده بود. 28 فرشته نزد مریم آمد و به او گفت: «شاد باش ای که مورد لطف خدا هستی! خداوند با شماست!»
29 مریم از شنیدن این سخن متحیر شد و تعجب کرد که این سلام چه معنایی دارد. 30 اما فرشته به او گفت: «ای مریم نترس، زیرا خدا به تو لطف داشته است. ۳۱ باردار میشوی و پسری به دنیا میآوری و نام او را عیسی میگذاری. 32 پسرت بزرگ خواهد بود، پسر اعلی. یهوه خدا تخت جدش داود را به او خواهد داد. 33 او بر خاندان یعقوب تا ابد سلطنت خواهد کرد و سلطنت او پایان نخواهد یافت.»
34 مریم به فرشته گفت: «من شوهر ندارم. پس چطور ممکن است این اتفاق برای من بیفتد؟» 35 فرشته در جواب او گفت: «روح القدس بر تو خواهد آمد و قدرت خدای متعال تو را احاطه خواهد کرد. بنابراین فرزندی که به دنیا خواهد آمد، قدوس خواهد بود، پسر خدا.»
قرآن:
قسمتی از قرآن در سوره 19 (مریم) که در مورد تولد عیسی باکره صحبت می کند:
سوره 19:16-22 (ترجمه تقریبی):
و در کتاب مریم آمده است، هنگامی که از خانواده خود به مکانی در شرق رفت. و بین خود و آنها پرده ای انداخت. سپس روح خود را به سوی او فرستادیم و به صورت مردی کامل به او رسید. گفت: اگر پرهیزگاری از تو به خدای رحمان پناه می برم. گفت: من فقط فرستاده ای از جانب پروردگارت هستم تا به تو فرزندی پاکیزه عطا کنم. گفت: چگونه پسری خواهم داشت در حالی که مردی به من دست نزده و زن ناپاک نیستم؟ گفت: «همینطور خواهد بود. پروردگارت گفت: این برای من آسان است. و تا آن را نشانه ای برای مردم و رحمتی از جانب خود قرار دهیم. پس او را حامله کرد و با او به مکانی خلوت رفت.
حالا ثابت می کنم که این داستان نادرست است:
طبق کتاب مقدس، عیسی از یک باکره متولد شد، اما این با متن پیشگویی در اشعیا 7 در تضاد است. اناجیل آخرالزمان، از جمله انجیل فیلیپ، نیز این ایده را تداوم می بخشد. با این حال، پیشگویی اشعیا به تولد حزقیا پادشاه اشاره دارد، نه عیسی. حزقیا از زنی به دنیا آمد که در زمان بیان نبوت باکره بود، نه پس از باردار شدن، و نبوت عمانوئیل توسط حزقیا محقق شد، نه عیسی. روم انجیل واقعی را پنهان می کرد و از متون آخرالزمان برای منحرف کردن و مشروعیت بخشیدن به دروغ های بزرگ استفاده می کرد. عیسی پیشگویی های اشعیا در مورد عمانوئیل را برآورده نکرد و کتاب مقدس معنای باکره را در اشعیا 7 به اشتباه تفسیر می کند.
اشعیا 7: 14-16: این قسمت از باکره ای نام می برد که پسری به نام عمانوئیل به دنیا می آورد که به معنای «خدا با ماست». این پیشگویی به شاه آحاز داده شده است و اشاره به وضعیت سیاسی فوری، به ویژه نابودی سرزمین دو پادشاه آحاز (پکاه و رزین) دارد. این با زمینه تاریخی و جدول زمانی تولد حزقیا پادشاه همسو است، نه با عیسی.
نشان دادن ناهماهنگی روایت:
اشعیا 7: 14-16: «»بنابراین خود خداوند به شما نشانه ای خواهد داد: اینک باکره آبستن شده و پسری خواهد آورد و نام او را عمانوئیل خواهد گذاشت. او باید کره و عسل بخورد، تا زمانی که بداند بدی را رد کند و خوب را انتخاب کند. زیرا قبل از اینکه کودک بداند که بدی را رد کند و نیکی را انتخاب کند، سرزمین دو پادشاهی که از آنها می ترسید رها خواهد شد.»
این قسمت از باکره ای نام می برد که پسری به نام عمانوئل به دنیا می آورد که به معنای «خدا با ماست». این پیشگویی به شاه آحاز داده شده است و اشاره به وضعیت سیاسی فوری، به ویژه نابودی سرزمین دو پادشاه آحاز (پکاه و رزین) دارد. این با زمینه تاریخی و جدول زمانی تولد حزقیا پادشاه همسو است، نه با عیسی.
دوم پادشاهان 15: 29-30: «در ایام فکاه، پادشاه اسرائیل، تیگلاتفالسر، پادشاه آشور آمد و اییون، هابیلبیتماخه، یانوح، قادش، حصور، جلعاد، جلیل و تمامی سرزمین نفتالی را گرفت و آنها را به اسیری به آشور برد. هوشع پسر الهه علیه فکاه بن رملیا توطئه کرد و به او حمله کرد و او را کشت. او در سال بیستم یوتام پسر عزیا جانشین او شد.»
این داستان سقوط پکا و رزین را توصیف می کند و پیشگویی اشعیا در مورد ویران شدن سرزمین دو پادشاه را قبل از اینکه کودک (حزقیا) یاد بگیرد که بدی را رد کند و خیر را انتخاب کند، محقق می شود.
دوم پادشاهان 18:4-7 او مکانهای بلند را برداشت، ستونهای مقدس را شکست، تیرهای خاکستر را برید و مار برنزی را که موسی ساخته بود، تکه تکه کرد، تا آن زمان بنی اسرائیل برای آن بخور می سوزاندند. نامش را نهوشتان گذاشت. او به یهوه خدای اسرائیل توکل کرد. در میان پادشاهان یهودا قبل یا بعد از او هیچکس مانند او نبود. زیرا او از خداوند پیروی کرد و از او دور نشد، بلکه احکامی را که خداوند به موسی فرمود، نگاه داشت. خداوند با او بود و هر جا که میرفت موفق میشد. او بر پادشاه آشور قیام کرد و به او خدمت نکرد.
این اصلاحات حزقیا و وفاداری او به خدا را برجسته میکند و نشان میدهد که «خدا با او بود» و نام عمانوئیل را در متن حزقیا برآورده میکند.
اشعیا 7:21-22 و دوم پادشاهان 19:29-31: «و در آن روز واقع خواهد شد که مردی یک گاو و دو گوسفند را برمیخیزد. و او به خاطر شیر فراوان آنها کره خواهد خورد. همانا کسی که در زمین باقی بماند کره و عسل بخورد.» / «و این برای تو نشانه ای خواهد بود ای حزقیا: امسال از آنچه از خود می روید بخوری و در سال دوم آنچه از خود می روید. و در سال سوم بکارید و درو کنید و تاکستان بکارید و از میوه آنها بخورید. و بازماندگان خاندان یهودا که باقی مانده اند، دوباره به پایین ریشه خواهند زد و به سمت بالا میوه خواهند داد. زیرا باقیمانده از اورشلیم بیرون خواهد رفت و بازمانده از کوه صهیون. غیرت یهوه صبایوت این را انجام خواهد داد.»
هر دو قسمت از فراوانی و رفاه در زمین صحبت می کنند که با سلطنت حزقیا مرتبط است و این تفسیر را تأیید می کند که پیشگویی در اشعیا به حزقیا اشاره دارد.
دوم پادشاهان 19:35-37: «و در آن شب واقع شد که فرشته خداوند بیرون آمد و صد و هشتاد و پنج هزار نفر را در اردوگاه آشوریان زد. و چون صبح برخاستند، اینک همه اجساد مرده بودند. سپس سناخریب پادشاه آشور رفت و به نینوا بازگشت و در آنجا اقامت گزید. و در حالی که در خانه خدای خود نیسروخ عبادت میکرد، پسرانش ادراملِک و شارعزر او را با شمشیر زدند و او به سرزمین آرارات گریخت. و پسرش اسرحدون به جای او سلطنت کرد.»
این شکست معجزه آسای آشوریان را که توسط اشعیا پیشگویی شده بود توصیف می کند و نشان دهنده مداخله و حمایت خدا از حزقیا است و بیشتر نشان می دهد که پیشگویی عمانوئیل به حزقیا اشاره دارد.
]
این دروغها فقط تعداد کمی هستند، دروغهای بسیار بیشتری در کتاب مقدس وجود دارد، کتاب مقدس دارای حقایقی است مانند اینکه عادلان و شریر از یکدیگر متنفرند (امثال 29:27، امثال 17:15، امثال 16:4)، اما به طور کلی سزاوار اعتبار نیست، زیرا محتوای آن، زمانی که در شوراهای روم تصمیمگیری میشد، از دست سیاهان عبور کرد.
بیدار شو و به من کمک کن دیگران را بیدار کنم که بیدار شوند!
و از باکره ها صحبت می کنم، هدف من روشن است که زن باکره ای که برای ازدواجم می خواهم به من اعتقاد دارد و نه نسخه های دروغ رومی حقایق مربوط به عهد مقدس.
امضا شده: جبرئیل، فرشته ای از بهشت که انجیلی متفاوت از انجیل موعظه شده توسط روم را اعلام می کند، و مسیحی بسیار متفاوت از زئوس که توسط رومیان موعظه می شود.
اگر تو هستی و تو خیابون منو شناختی، دستمو بگیر و بریم یه جای خلوت:
من از تو در برابر زبان افعی دفاع خواهم کرد!
هیچ چیز و هیچ کس جلوی جریان عشق متقابل ما را نخواهد گرفت زیرا خدا با ماست.
و حتی اگر این زمین دیگر برای تحمل وزن ما نباشد، ما همیشه با هم خواهیم بود.
https://wp.me/pg2eFC-10c
https://youtu.be/Rh2itE96Oeg https://gabriels58.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/02/jose-galindo-testimony-1997-idi24.jpg .»
«
دینی که من از آن دفاع می کنم عدالت نام دارد.
در مکاشفه این که وحش و پادشاهان زمین با سوار اسب سفید و لشکر او جنگ می کنند به چه معناست؟
معنی روشن است، رهبران جهان دست در دست پیامبران دروغین هستند که به دلایل روشنی از جمله مسیحیت، اسلام و غیره، اشاعه دهندگان ادیان دروغین حاکم در میان پادشاهی های زمین هستند. همانطور که پیداست، فریب بخشی از کتب مقدس دروغینی است که این همدستان با برچسب «کتاب مجاز ادیان» از آن دفاع میکنند، اما تنها دینی که از آن دفاع میکنم عدالت است، از حق نیکان در فریب نیرنگهای دینی دفاع میکنم.
مکاشفه 19:19 آنگاه وحش و پادشاهان زمین و لشکرهایشان را دیدم که دور هم جمع شده بودند تا با سوار بر اسب و لشکر او جنگ کنند.
https://144k.xyz/2025/02/27/un-duro-golpe-de-realidad-es-a-babilonia-la-resurreccion-de-los-justos-que-es-a-su-vez-la-reencarnacion-de-israel-en-el-tercer-milenio-la-verdad-no-destruye-a-todos-la-verdad-no-duele-a-tod/
این داستان من است:
خوزه، جوانی که در تعالیم کاتولیک پرورش یافته بود، مجموعهای از وقایع را تجربه کرد که با روابط پیچیده و دستکاریها مشخص میشدند. در 19 سالگی با مونیکا، زنی مالک و حسود، رابطه برقرار کرد. اگرچه خوزه احساس می کرد که باید به این رابطه پایان دهد، اما تربیت مذهبی او باعث شد که سعی کند او را با عشق تغییر دهد. با این حال، حسادت مونیکا به ویژه نسبت به ساندرا، یکی از همکلاسی هایش که در حال پیشرفت بر روی خوزه بود، تشدید شد.
ساندرا در سال 1995 با تماس های تلفنی ناشناس شروع به آزار و اذیت او کرد که در آن او با صفحه کلید صدا می کرد و تلفن را قطع کرد.
در یکی از آن مواقع، پس از اینکه خوزه در آخرین تماس با عصبانیت پرسید: «»تو کی هستی؟»» او در یکی از آن موقعیتها، فاش کرد که او همان کسی است که تماس میگیرد. در آن زمان، مونیکا که به ساندرا وسواس داشت، خوزه را تهدید کرد که به ساندرا آسیب میرساند و این باعث شد خوزه از ساندرا محافظت کند و رابطهاش با مونیکا را علیرغم میلش به پایان دادن، ادامه دهد.
سرانجام در سال 1996 خوزه از مونیکا جدا شد و تصمیم گرفت به ساندرا نزدیک شود که در ابتدا به او علاقه نشان داده بود. وقتی ژوزه سعی کرد در مورد احساساتش با او صحبت کند، ساندرا به او اجازه توضیح نداد، با کلمات توهین آمیز با او رفتار کرد و او دلیل را متوجه نشد. خوزه تصمیم گرفت از خود فاصله بگیرد، اما در سال 1997 او معتقد بود که فرصت دارد با ساندرا صحبت کند، به این امید که او تغییر نگرش خود را توضیح دهد و بتواند احساساتی را که ساندرا سکوت کرده بود به اشتراک بگذارد. در روز تولدش در ماه جولای، همانطور که یک سال پیش وقتی هنوز دوست بودند وعده داده بود، با او تماس گرفت—چیزی که در سال ۱۹۹۶ نمیتوانست انجام دهد زیرا با مونیکا بود. در آن زمان، او معتقد بود که وعدهها هرگز نباید شکسته شوند (متی ۵:۳۴-۳۷)، اما اکنون درک میکند که برخی وعدهها و سوگندها را میتوان بازنگری کرد اگر به اشتباه داده شده باشند یا اگر شخص دیگر شایستگی آن را نداشته باشد. هنگامی که تبریکش را تمام کرد و داشت تماس را قطع میکرد، ساندرا با ناامیدی التماس کرد: «صبر کن، صبر کن، میتوانیم همدیگر را ببینیم؟» این باعث شد او فکر کند که شاید ساندرا نظرش را تغییر داده و بالاخره دلیل تغییر رفتارش را توضیح خواهد داد، و این فرصت را به او میدهد که احساساتی را که تا آن لحظه در دل نگه داشته بود، بیان کند. با این حال، ساندرا هرگز به او پاسخهای روشنی نداد و با نگرشهای طفرهآمیز و معکوسکننده، فتنه را حفظ کرد.
در مواجهه با این نگرش، خوزه تصمیم گرفت دیگر به دنبال او نباشد. از آن زمان بود که مزاحمت های تلفنی مداوم شروع شد. تماس ها از همان الگوی سال 1995 پیروی کردند و این بار به خانه مادربزرگ پدری او، جایی که خوزه زندگی می کرد، هدایت شد. او متقاعد شده بود که این ساندرا است، زیرا خوزه اخیرا شماره خود را به ساندرا داده بود. این تماس ها مستمر، صبح، بعدازظهر، شب و صبح زود بود و ماه ها ادامه داشت. وقتی یکی از اعضای خانواده پاسخ داد، تلفن را قطع نکردند، اما وقتی خوزه پاسخ داد، صدای کلیک کلیدها قبل از قطع کردن شنیده میشد.
خوزه از عمه خود، صاحب خط تلفن، خواست تا ثبت تماس های دریافتی از شرکت تلفن را درخواست کند. او قصد داشت از این اطلاعات به عنوان مدرکی برای تماس با خانواده ساندرا استفاده کند و نگرانی خود را در مورد آنچه که او با این رفتار تلاش می کرد به دست آورد، ابراز کند. با این حال، عمه او بحث او را کم اهمیت جلوه داد و از کمک خودداری کرد. عجیب این بود که هیچ کس در خانه، نه عمه و نه مادربزرگ پدریاش، از این واقعیت که این تماسها نیز در صبح زود رخ داده بود، خشمگین نبودند و آنها به خود زحمت ندادند که چگونه جلوی آنها را بگیرند یا شخص مسئول را شناسایی کنند.
اگرچه خوزه در ابتدا تماس های تلفنی ساندرا را نادیده می گرفت، اما به مرور زمان او را تسلیم کرد و دوباره با ساندرا تماس گرفت، تحت تأثیر آموزه های کتاب مقدس که توصیه می کرد برای کسانی که او را آزار می دادند دعا کند. با این حال، ساندرا او را از نظر عاطفی دستکاری کرد و به طور متناوب بین توهین و درخواست از او برای ادامه یافتن او استفاده کرد. پس از ماه ها از این چرخه، خوزه متوجه شد که همه اینها یک تله است. ساندرا به دروغ او را به آزار و اذیت جنسی متهم کرد و گویی این به اندازه کافی بد نبود، ساندرا چند تبهکار را فرستاد تا خوزه را کتک بزنند.
این وقایع اثر عمیقی بر خوزه گذاشت که به دنبال عدالت و افشای کسانی است که او را دستکاری کردند. علاوه بر این، او به دنبال از بین بردن توصیه های موجود در کتاب مقدس است، مانند: برای کسانی که به شما توهین می کنند دعا کنید، زیرا با پیروی از آن توصیه، در دام ساندرا افتاد.
شهادت خوزه █
من، خوسه کارلوس گالیندو هینوستروزا، نویسندهٔ وبلاگهای زیر هستم:
https://lavirgenmecreera.com
https://ovni03.blogspot.com و وبلاگهای دیگر.
من در پرو متولد شدم. این عکس متعلق به من است و در سال ۱۹۹۷ گرفته شده است. در آن زمان ۲۲ ساله بودم و درگیر توطئههای ساندرا الیزابت، همکلاسی سابقم در مؤسسه IDAT، بودم. در آن دوران، از رفتارهایش سردرگم بودم (او به روشی بسیار پیچیده و طولانی مرا آزار داد که توضیح آن در این تصویر ممکن نیست، اما در بخش پایینی این وبلاگ: ovni03.blogspot.com و در این ویدیو: https://youtu.be/KpiStRMcxd8 آن را روایت کردهام). احتمال اینکه مونیکا نیوس، نامزد سابقم، به او جادو کرده باشد را رد نکردم.
هنگامی که به دنبال پاسخ در کتاب مقدس بودم، در متی ۵ خواندم:
«»برای کسانی که به شما توهین میکنند دعا کنید.»»
در آن روزها، ساندرا به من توهین میکرد و همزمان میگفت که نمیداند چه اتفاقی برایش افتاده است، اینکه میخواهد همچنان دوست من باشد و باید مدام به او زنگ بزنم و دنبالش بروم. این روند پنج ماه طول کشید. به طور خلاصه، ساندرا وانمود میکرد که چیزی او را تسخیر کرده تا مرا در سردرگمی نگه دارد.
دروغهای کتاب مقدس باعث شد فکر کنم که افراد خوب ممکن است به دلیل یک روح شیطانی رفتار بدی داشته باشند. به همین دلیل، توصیه به دعا کردن برای او چندان غیرمنطقی به نظر نمیرسید، زیرا ساندرا ابتدا وانمود میکرد که دوست است، و من فریبش را خوردم.
دزدان اغلب از استراتژی تظاهر به نیت خوب استفاده میکنند:
برای دزدی از مغازهها، وانمود میکنند که مشتری هستند.
برای گرفتن عشر، تظاهر میکنند که کلام خدا را موعظه میکنند، اما در واقع، آموزههای روم را تبلیغ میکنند.
ساندرا الیزابت تظاهر کرد که دوست است، سپس تظاهر کرد که دوستی گرفتار مشکلات است و به کمک من نیاز دارد، اما همه اینها فقط برای بدنام کردن من و کمین گذاشتن با سه مجرم بود. احتمالاً این کار را از سر کینه انجام داد، زیرا یک سال قبل پیشنهادهایش را رد کرده بودم، چون عاشق مونیکا نیوس بودم و به او وفادار ماندم. اما مونیکا به وفاداری من اعتماد نداشت و تهدید کرد که ساندرا الیزابت را خواهد کشت. به همین دلیل، رابطهام را با مونیکا به آرامی و در طی هشت ماه به پایان رساندم تا او فکر نکند که دلیلش ساندرا بوده است.
اما ساندرا الیزابت چگونه جواب داد؟ با دروغ. او به دروغ مرا متهم به آزار جنسی کرد و با همین بهانه، سه مجرم را دستور داد که مرا بزنند، آن هم در برابر چشمان خودش.
تمام این ماجرا را در وبلاگم و در ویدیوهایم در یوتیوب شرح دادهام:
https://youtu.be/FtgNdNMqZAA
نمیخواهم دیگر انسانهای درستکار مثل من چنین تجربیات تلخی داشته باشند. به همین دلیل، این را نوشتم.
میدانم که این حقیقت ناعادلانی مانند ساندرا را ناراحت خواهد کرد، اما حقیقت مانند انجیل واقعی است و تنها به نفع افراد درستکار است.»




اینجا ثابت میکنم که توانایی منطقی بالایی دارم، نتایج من را جدی بگیرید. https://ntiend.me/wp-content/uploads/2024/12/math21-progam-code-in-turbo-pascal-bestiadn-dot-com.pdf
If o*3=56 then o=18.66


